کد مطلب:106406 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:265

خطبه 021-در توجه به قیامت











[صفحه 655]

از خطبه های آن حضرت است محققا پایان كار پیش روی شماست و قیامت یا مرگ در پی شماست و شما را می راند. سبك شوید (بار گران را بیفكنید) تا ملحق شوید (به كاروان برسید) چه تحقیقا اولشان را در راه داشته اند تا آخرین شما به آنها ملحق شوند و یكباره به قیامت درآیند. سیدرضی در توصیف این سخن امام (ع) گفته است كه این كلام امام (ع) اگر با هر سخنی غیر از سخن خدا و رسول مقایسه شود از آن برتر خواهد بود و از آنها به صورت مشخصی پیشی خواهد گرفت. مثلا از همین فرموده امام (ع) تخففوا تلحقوا كلامی كوتاهتر و پرمعناتر شنیده نشده است. ژرفای آن از هر سخنی بیشتر است. این جمله تشنگی (هر تشنه ای) را برطرف می كند. من در كتاب خصایص، به عظمت ارزش و برتری بیان آن اشاره كردم. من می گویم (شارح) شك نیست كه این كلمات با وجود كوتاهی و كمی الفاظ دارای معانی نیك و مشتمل بر مواعظ نیكو و حكمت عالی می باشد و دارای چهار جمله است. جمله اول: ان الغایه امامكم باید دانست كه هدف از ایجاد خلق این است كه عبادت خدا كنند چنان كه خداوند فرموده است: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون و مقصود از عبادت این است كه انسان به حضرت حق متصل شود و با بالهای كم

ال در باغهای بهشت با فرشتگان مقرب پرواز كند. این همان هدف مطلوب و مقصود انسان است كه وظیفه دارد حقیقتا به آن توجه كند اگر سعی كافی و وافی داشته باشد بدان دست می یابد و در بهشت نعیم رستگار می شود و اگر در طلب آن كوتاهی كند به راههای انحرافی می افتد و بدان نمی رسد، به یقین می دانی كه درهای جهنم از دو سوی پل صراط باز است و انسانهای منحرف در آن سقوط می كنند و این پایان كار آنهاست كه با دیگران به جهنم وارد می شوند. با توضیح فوق روشن شد كه مقصود هر انسان پیش روی اوست كه به سوی آن حركت می كند و بازگشت انسانها به آنجاست. جمله دوم: و ان ورائكم الساعه تحدوكم. مقصود از ساعت در این عبارت قیامت صغراست كه منظور از آن حتمی بودن مرگ است. دلیل این كه قیامت صغرا در پشت سر قرار دارد آن است كه انسان طبعا از مرگ نفرت دارد و از آن فراری است و به حسب عرف و عادت چیزی كه انسان از آن فرار می كند در پشت سر قرار می گیرد و چون مرگ از وجود انسان تاخر دارد و سرانجام انسان را درمی یابد پشت سر بودن مرگ و پیوستن آن به انسان تاخر عقلی است ولی تشبیه شده است به چیزی كه تاخر حسی دارد ناگزیر لفظ وراء كه بیانگر جهت حسی است به طور استعاره به كار رف

ته است. اما این كه مرگ برای انسان آواز می خواند بیان كننده این حقیقت است كه چون آواز خواندن، آرام و آهسته شتران را به پیش می راند یادآوری مرگ و شنیدن ندای منادیان آن انسانها را مضطرب و ناراحت كرده و آنان را آماده مرگ و حركت به سوی لقاءالله می كند. بدین طریق انسان همان گونه كه شتر به وسیله آواز، راههای دور و سخت را می پیماید، وی نیز راههای آخرت را می پیماید. بدین گونه تذكر مرگ به آوازخوانی ساربان تشبیه شده است. جمله سوم: تخففوا تلحقوا پس از آن كه امام (ع) انسانها را توجه می دهد به این كه هدف در پیش و مرگ در پشت سرشان است متذكر می شود كه سبقت گیرندگان به سوی هدف كسانی هستند كه در سفر آخرت به رضوان خدا برسند و چنان كه می دانی قطع علایق و سبكبار بودن در سفر سبب سبقت گرفتن و رسیدن به پیشینیان است. بدین گونه امام (ع) با دو كلمه انسانها را امر می كند كه برای رسیدن به مقصد سبكبار باشند. كلمه اول این است كه سبكبار باشید. سبكبار بودن كنایه از دستور دادن به زهد حقیقی است كه قویترین وسیله ی قرب به حضرت حق است. و زهد عبارت است از كنار گذاشتن هر چیزی كه انسان را از توجه به قبله حقیقی باز می دارد و دوری از فرو رفتن در مادیا

ت دنیا و جاذبه های آن، و دور ساختن هر چه غیر از حق متعال و موجب خودداری از ایثار است. این حالت سنگینیها و بارهای گرانی را كه مانع از صعود و رسیدن به درجات خوبان است سبك می كند، آن بارهای گرانی كه باعث داخل شدن به وادی هلاكت می شود. این فرموده امام (ع) در معنای شرط و به صورت استعاره كنایه ای آمده است. كلمه دوم این است كه: تا به مقصود برسید. این كلمه جزای شرط است، با این توضیح كه اگر سبكبار شوید خواهید رسید. و مقصود از تلحقوا رسیدن به درجات سابقین یعنی اولیای خداست كه به جایگاه عزت حق رسیده اند. ملازمه میان سبكبار بودن و رسیدن به سابقین قبلا توضیح داده شد. چون در بخشش الهی بخلی نبوده و از آن ناحیه كوتاهی قابل تصور نیست. چنان كه توضیح داده شد زهد حقیقی نیز قویترین سبب سلوك الی الله است، پس هرگاه نفس انسان آمادگی دوری جستن از غیر خدا را پیدا كند و برای كسب نور به ذات كبریایی او توجه كند آنچه استعداد كسب فیض را پیدا كرده باشد بدان دست می یابد و به درجات سابقین می رسد و به ساحل عزت پروردگار و جای امن او وارد می شود. جمله چهارم: فانما ینتظر باولكم آخركم یعنی آنها كه قبلا از دنیا رفته اند در قیامت كبرا انتظار مرگ و

آمدن دیگران را دارند. از این جمله این گونه می توان برداشت كرد كه چون نظر عنایت الهی به خلق یكسان است و منظور از برپایی قیامت در مورد انسانها وصول به ساحت عزت حق می باشد كه نهایت كمال وجودی انسانهاست، لذا امام (ع) طلب عنایت الهی مردم را كه كمال وجودی آنهاست تشبیه كرده است به انتظار مردمی كه مایلند همگی، آنها كه جلوتر رفته اند و آنها كه عقب مانده اند، به هم برسند بنابراین لفظ انتظار به عنوان استعاره برای طلب عنایت الهی به كار رفته است، و چون در این جا انتظار مردم را برای رسیدن به عنایت حضرت حق و حضور در قیامت لازم دانسته است آن را دلیل تشویق مردم به سبكباری و قطع علایق دنیوی قرار داده است و شكی نیست كه این انتظار برای صاحبان خرد كار معقولی است كه آنها را به خدا توجه می دهد و از غیر او باز می دارد. این شرح آن چیزی است كه ما از رموز و اسرار این كلامات دریافتیم. كلام سیدرضی (ره) برای ستایش این كلمات و توجه دادن عظمت قدر آنها كافی است. سیدرضی لفظ نطفه را در این سخن برای آب زلال حكمت استعاره آورده است.


صفحه 655.